تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یه دنـــ✨ــیای دخمـــ👧ـــلونه ...پراز عاشقـــــ👫ـــانه های خــ😍ـاص ویواشــــ🙈ـــکی..


😪💔😫


من، واسه یه بارم ک شده تو دنیا نتونستم خودخواه باشم، واسه یه بار هم تو دنیا نتونستم ب حقِ خودم احترام بذارم و توقع داشتم ک دنیا احترام بذاره. اگه گفتم از خودم نا امید شدم واقعا شدم، آخه وقتی از همه ی دنیا، از تک تک آدم های دنیا امیدتو از دست بدی، ب کلمه ای مثل امید هم شک میکنی. چهار زانو میشینم کف خونه، انگشتای دست راستمو کف دست چپم محکم میکشم و هی با خودم دو دو تا میکنم اما جواب ندارم براش. واسه این همه نا امیدی جوابی ندارم. من اگه راه جلوم بسته باشه تا ابد باید دور بمونم؟ اگه آسمون یه موقع بریزه زمین، زمین یه موقع بشکافه، من باید دور بمونم؟ چرا صدای قدم های کسی ک آشنا باشه نمیپیچه تو این شهری ک هیچیش آشنا نیست، هیچ جاش نقطه ی امن نیست. چرا من اونم ک باید امیدوار بمونم، دنیا پس کی قراره قد لیاقتمون بهمون خوشی ببخشه. تا کی باید منتظر بمونیم تا یه روزی، یه جایی، امید واقعی بشه و سمتمون بیاد؛ نه فقط سراب باشه و گرفتنش محال...
 

خانوم خانوما :) ۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۲:۱۹ ۳ ۳ ۵۶۶

نظرات (۳)

  • F
    سه شنبه ۲۱ مرداد ۹۹ , ۱۶:۰۲
    ما از اول هم حقی نداشتیم
    منتها بچه بودیم نمی فهمیدیم
  • MR _XMOS
    جمعه ۱۵ آذر ۹۸ , ۲۲:۲۱
    اینا واقعا حرف های خودتون بود؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

زندگی یعنی

همین که تو باشی و من دیوانه وار دوستت بدارم !

صندلیت را کنار صندلیم بگذار !

همنشینی با تو یعنی تعطیلی رسمی تمام دردها …


با تو می شود هر روز یک عمر زندگی کرد

و در فردای چشمانت باز به دنیا آمد !


دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست

مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند

حتی این روزها گاهی پرواز میکنم

من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …


دنبال کنندگان بیانی